من دیدم تو را
که
لبخند می زدی به احساس های من ،
من شنیدم
که
هزار بار می گفتی : دوستت دارم!
من احساس کردم
کاملا احساس کردم
که
دست های لرزانم را گرفتی و... تابستان شدم!
من دیدم ، شنیدم و کاملا احساس کردم.....
من....
چند روزی با این واژه های سر به هوا
دست و پنجه نرم کردم
تا نمازم را با این جمله پایان دهم :
دوستت دارم!
ممکن است گاهی گریه کنم ولی هیچگاه در تنهایی گریه
نمیکنم
خداوند اینجاست
اشکهای مرا پاک می کند...چون...
قلب من خانه ی خداست
ممکن است گاهی بیفتم و بلغزم اما هرگز در سقوط تنها
نمی مانم
خداوند هست و مرا بلند می کند... چون...
قلب من خانه ی خداست
شاید گاهی رنج بکشم اما هرگز در این رنج کشیدن تنها
نمی مانم
پروردگار مرا از رنجها رها می کند...چون...
قلب من خانه ی خداست
خوشحالم برای اینکه میدانم هرگز تنها نیستم
خداوند همواره با من است...چون...
قلب من خانه ی خداست...
یاحق....
.: Weblog Themes By Pichak :.